سکوت

سکوت، سرشار از سخنان ناگفته است؛ از حرکات ناکرده، اعتراف به عشق‌های نهان و شگفتی‌های بر زبان نیامده.

سکوت

سکوت، سرشار از سخنان ناگفته است؛ از حرکات ناکرده، اعتراف به عشق‌های نهان و شگفتی‌های بر زبان نیامده.

دردی  عظیم دردی ست

 با  خویشتن  نشستن

 در خویشتن  شکستن

وقتی  به کوچه باغ

 می برد بوی  دلکش  ریحان  را

 بر بالهای  خسته  خود باد

 گویی  که  بوی  زلف  تو  می داد

وقتی  که   گام  سحر  ربای  تو

  وز پله های  وهم  سحرگاهی

  گرم  فرار بود

 در چشمهای  من

  ابر بهار بود

  برگرد

 در این  غروب  سخت  پر از درد

 محبوب  من به بدرقه  من

 برگرد

 هرگز  دوباره  بازنخواهی گشت

 و من  تمام  شب

  این  کوچه باغ  دهکده را

  با گامهای  خسته  طوافی  دوباره خواهم کرد

 و شکوه تو را

  تا صبح

 تا  طلوع  سحر  با  ستاره  خواهم  کرد  

  وقتی  سکوت  دهکده را

 برگشت  گله های  هیاهوگر

 آشفته می کند

  وقتی   که  روی  کوه

 خورشید

 چون جام  پر شراب

 فروی میریزد

 و  باد  این اسب

 اسب  سرکش  ناشاد

 آشفته  یال و  سم  به زمین  کوبان

 در کوچه  باغ  دهکده می پیچد

 یاد  از تو  می کنم

 آیا  دوباره  بازنخواهی  گشت ؟

 بیهوده  انتظار  تو  را دارم

 دانم  دگر  تو  بازنخواهی  گشت

 هر چند  اینجا  بهشت  شاد  خدایان است

 بی تو  برای من

  این سرزمین  غم زده  زندان  است

 در هر غروب 

در امتداد  شب

 من، هستیم  و تمامت  تنهایی

  با خویشتن  نشستن

  در خویشتن  شکستن

این  راز  سر  به مهر

 تا کی  درون  سینه  نهفتن

 گفتن

بی  هیچ   باک  و دلهره  گفتن  

یاری  کن

مرا  به  گفتن  این راز  بازیاری کن

ای  روی  تو  به  تیره  شبان  آفتاب روز

 می خواهمت  هنوز

 می خواهمت هنوز 

 

نظرات 7 + ارسال نظر
هیچ کس شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 01:28 ق.ظ http://hazyoon.blogsky.com

سلام ... شوکه شدم بدجور ... ببخشیدا ولی جنابعالی آدرس بلاگ هذیون رو از کجا گیریدین؟‌ ؛) ... شعر هم خیلی قشنگ بود ... ممنون ... هیچ کس ؛)

هیچ کس یکشنبه 1 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 06:06 ب.ظ http://hazyoon.blogsky.com

سلام دوباره ... نه٬ من اصلا از اینکه اومدی اونجا ناراحت نشدم. فقط برام جالب بود که آدرس رو از کجا گرفتی آخه خودم نداده بودم.
حالا بازم دعوتت می کنم که بیای اونجا و مهمون من بشی. خوشحال میشم.
شاد باشی ... هیچ کس

هیچ کس سه‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 07:36 ب.ظ http://hazyoon.blogsky.com

می دونم راه های بی دردتری هم هست و اگه زمانی بخوام واقعا تمومش کنم٬ مطمین باش با دارو این کارو می کنم. مثل سیانور ..............

lllll_j_o_o_j_o_o_lllll شنبه 7 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 03:14 ق.ظ http://گل پونه

گل پونه٬ گل پونه
دلم از زندگی خونه
تو این دنیای وارونه
برام هر گوشه زندونه

برای مستی و ساقی
نمونده حرمتی باقی
تو هر کوچه برای عشق
مهیا مونده شلاقی
افسوس٬ افسوس٬ افسوس

گل پونه٬ گل پونه
دلم از زندگی خونه
کسی جز تو نمیدونه
چقدر خوابم پریشونه

صفوف عاشقان پیوسته پیوسته
به مسلخ میروند آهسته آهسته
همه ش اعدام گل ها پای گلدسته
کبوتر ها همه از گنبدا خسته

تو این دنیای ویرونه
نه گل مونده نه گل خونه
سر دیوار هر خونه
فقط جغده که می خونه
افسوس٬ افسوس٬ افسوس

گل پونه٬ گل پونه
دلم از زندگی خونه
کسی جز تو نمیدونه
چقد خوابم پریشونه

گل پونه مگه دنیای ما خوابه؟
نمی بینی؟ مگه چشم خدا خوابه؟
که با اسمش یکی از گرد راه اومد
خدا رو یاد کرد و عشقو گردن زد

گل پونه گل پونه
اگه امروز دلم خونه
امیدم زنده میمونه
که دنیا رو بلرزونه
فردا٬ فردا٬ فردا

گل پونه٬ گل پونه
دلم از زندگی خونه
تو این دنیای وارونه
برام هر گوشه زندونه

گل پونه گل پونه
دلم از زندگی خونه
کسی جز تو نمیدونه
چقدر خوابم پریشونه

جاسم دوشنبه 16 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 05:07 ب.ظ http://abadan

سلام کا...
خوبی؟
ای شعرت خو خیلی باحاله
دمت گرم

هیچ کس سه‌شنبه 17 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 08:32 ق.ظ http://hazyoon.blogsky.com

« نمی خوای دیگه هذیون بگی؟ ....... شاید دیگه تب نداری ؟ خدا رو شکر یکی حالش خوب شد ...... » ... حرص منو دربیار. خب؟! از لج تو هم که شده می خواستم دوباره بذارمش تو بلاگ٬ ولی راستش حس تایپ دوباره ش نبود! :)) ... اینا که گفتم یه جورایی جدی و شوخی بود٬ ولی واقعا وقتی این پیامتو خوندم یه جورایی هم خنده م گرفت و هم بدجوری حرصم در اومد. باشه جناب آرزایس٬ حالا لج منو در میاری؟؟؟ ؛) ... موفق باشی ... :) ... هیچ کس

هی جر ج شنبه 12 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 02:38 ب.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد