سکوت

سکوت، سرشار از سخنان ناگفته است؛ از حرکات ناکرده، اعتراف به عشق‌های نهان و شگفتی‌های بر زبان نیامده.

سکوت

سکوت، سرشار از سخنان ناگفته است؛ از حرکات ناکرده، اعتراف به عشق‌های نهان و شگفتی‌های بر زبان نیامده.

سکون

ماه تمام من دگر هیچ مگو

زین همه شب-روی دگر هیچ مجو

آه مرا به ناله تعبیر مکن

این همه در طلب به خود تنیده ام، هیچ مگو

سخره مکن جان به خون نشسته ام

نیک نگر مرا که چون فتاده ام، هیچ مگو

چشم بر این روز به روزه رفته ام سیر ببند

وین همه داد خفته در گلوی مرده ام هیچ ندان، هیچ مگو

سالک بی طریقتم گم شده در کمند تو

از ره و رسم عاشقی مانده فقط نگاه تو،‌هیچ مگو

خشک شد از عطر تنت ریشه هر قرار من

نگر به جان دست من، ساقه مشک دار موی مست خود، هیچ مگو

راز و نیاز میکند زاهد تن خمیده ، لب

چون برسد به سجده گاه روی تو، توبه شکن ببین، دگر هیچ مگو

این دل بی مراد من بسته امید یک نظر

ماه تمام من به فکر صبحٍِ رفتن است،‌ هیچ مگو

زین شب من بریده ای، مست و هلال گشته ای؟

از آسمان تیره بخت من برو ولی به دل هیچ مگو

----

بهراد 22 آذر 90