سکوت

سکوت، سرشار از سخنان ناگفته است؛ از حرکات ناکرده، اعتراف به عشق‌های نهان و شگفتی‌های بر زبان نیامده.

سکوت

سکوت، سرشار از سخنان ناگفته است؛ از حرکات ناکرده، اعتراف به عشق‌های نهان و شگفتی‌های بر زبان نیامده.

ماگ تلخ

یه دقیقه بذار منو رو ببینم ... من یه ماگ بزرگ قهوه غلیظ میخوام بدون شیر ... گفتم یه ماگ بزرگ قهوه غلیظ سیاه تلخ !!! ... بله دیدم توی منوی شما نیست ولی من میخوام ... اشکال نداره پول سه تا رو میدم ... خوب ببین کجا میشینم بیار همون جا دیگه !! ... 

ببخشید میشه از اینجا بلند بشین یه جا دیگه بشینین؟ ... توی این کافه چرا من باید هر چیزی رو دو بار تکرار کنم؟ گفتم میشه از اینجا بلند بشین یه جای دیگه بشینین؟ من میخوام اینجا بشینم! ... بله میدونم شما زودتر نشستین ولی اینجا به من آرامش خوبی میده ... خوب پس اشکال نداره من هم اینجا کنار شما بشینم؟ ... خیلی ممنون ... 

بله من همیشه تنها میام ... بله ... بله ... ای بابا ... بله ... ... ... ... ببخشید میشه با من حرف نزنید؟ ... گفتم میشه با من حرف نزنید؟ من فقط میخوام اینجا پیش شما تنها باشم ... گفتم که اینجا اومدم برای آرامش نه گپ زدن ... سپاس ... ببخشید ولی اشتباه فکر کردین، من نیومدم پیشتون بشینم که گپ بزنیم ... ببخشید اگر ناراحت شدید ... خوب آدمه، گاهی آرامش میخواد ... خیلی ممنون که درک میکنید ...


پ.ن: من چیزیم نیست ... این مونو دیالوگ هم واقعی بود ... همین الان ... 

پ.ن2: اگر میگفت نه همون جا می ایستادم تا بلند بشه میرفتم می نشستم ... 

باد سرد

ماه خندان نیز پرنده شد ... شام تارش را میخواهد به روزی زیبا بپیوندد ... شاید دیگر نتوان امید دیداری داشت ... هر چه گفت باید نیوخشیتاری کرد ... شاید من هم زمانی آدم شدم :) امید که میتوان داشت ... هرچه نیکی است بر بال پر امیدش ...