سکوت

سکوت، سرشار از سخنان ناگفته است؛ از حرکات ناکرده، اعتراف به عشق‌های نهان و شگفتی‌های بر زبان نیامده.

سکوت

سکوت، سرشار از سخنان ناگفته است؛ از حرکات ناکرده، اعتراف به عشق‌های نهان و شگفتی‌های بر زبان نیامده.

بستگی

همه چیز درون آدم معنی پیدا می کند. هیچ معنایی بیرون از ذهن مشاهده گر وجود ندارد. 

می توان بر فراز کوهی بلند در آزادترین کشور احساس زندانی بودن داشت، من این را تجربه کرده ام. من در میان جمع احساس بی کسی داشته ام. من با کسی که از جان دوستش داشتم احساس تنهایی را تجربه کردم. من در خانه ی اجدادی احساس غریبه بودن داشته ام. من در اوج موفقیت خفقان شکست را چشیدم ... من تمام تضادها را زندگی کرده ام.

غریبه ای گذرا و نا همگون احساس امن عشق پاک در من کاشته و گذشته است. در گوشه تاریک انفرادی حس رها شدن و آزادی را چشیده ام. من در دیار غربت احساس خانه را درک کردم. من در قعر شکست احساس موفقیت و شعف داشتم. 

گویی برآیند همه چیز صفر است.