سکوت

سکوت، سرشار از سخنان ناگفته است؛ از حرکات ناکرده، اعتراف به عشق‌های نهان و شگفتی‌های بر زبان نیامده.

سکوت

سکوت، سرشار از سخنان ناگفته است؛ از حرکات ناکرده، اعتراف به عشق‌های نهان و شگفتی‌های بر زبان نیامده.

نبین

ببین ... نه نبین!! چشمانت را ببند بر این چیز ها ... هیچ نبین ... هیچ! 

چشمانت را ببند ... تو اکنون بر روی اسکله ای بر روی دریا نشسته ای ... موج پاهایت را نوازش میکند ... بوی دریا ... صدای هم آغوشی امواج ... نبین ... چشمانت را ببند ... بازتاب چراغ ها را بر روی آب لذت ببر ... هیچ نبین ... هیچ

چشمانت را ببند ... تو اکنون بر روی سنگی زیبا در میان انبوه علف های سبز زیر درختان گیلاس نشسته ای ... نم نم باران بهاری صورتت را نوازش میکند ... گلبرگهای شاد و خوش رنگ گیلاس در هوا به گرد تو میچرخند ... بوی طراوت درختان ... صدای پرنده ای شاد که میخواند از عشق ... هیچ چیز نیست ... چشمانت را ببند ... نبین ... 

چشمانت بسته است ... تو بر روی سنگ های کوهستان دراز کشیده ای ... باد سرد بدنت را خنک میکند ... روبرویت دره ای فراخ است که در آن پرندگانی چابک به دنبال یکدیگر بازی میکنند ... بوی عطر خوش بوی کوهستان مشامت را می نوازد ... صورتت را خورشید مهر نوازش میکند ... پروانه ها تو را به رقص دعوت میکنند ... آرام باش ... نبین ... گویی هیچ چیز نیست ...

چشمانت بسته است ... در ماشین دوست داشتنی ات نشسته ای ... دستانش در دستت است ... آرامش حضورش جانت را گرم میکند ... صدایش ... صدای خنده هایش روحت را جلا میدهد ... نه نبین ... چشمانت را باز نکن ... آسوده باش ... به چیز دیگری فکر نکن ... 

چشمانت بسته است ... گیتاری در آغوش توست ... دستانت بر گیسوانش چنگ میزند ... تو با فریاد گیتار میخوانی ... چشم به تو دوخته است و مست صدایت شده ... خیلی خوبه ... چشمانت بسته است ... نفس عمیق و آروم بکش ... عالیه ... 

چشم باز نکن ... نبین ... نه نبین که آغوشت نمیتواند آرامش کند ... جایی که زمانی می انگاشتی امن ترین جاست ... نبین که چگونه تنفر از جملاتش چکه میکند ... نه چشمانت را ببند ... تو تنها نیستی ... آرام باش ... خشم میان شما نیزه پرت نمیکند ... آسوده باش ... او تو را خوب میفهمد ... چشمانت را ببند ... او تو را ترک نمیکند ... نبین ... هیچ نبین! ... حتی هیچ را هم نبین ... آفرین! 

تنها ببین تو خود چه کردی که اینگونه باید چشم بربندی ... این را نیک بنگر ...


پ.ن: خوبی؟ ... آره ... باشه!

پ.ن.2: چشمانت را ببند ... چون دیگران چهار چشمی مینگرند و فکر میکنند همه چیز را درست میبینند ... حتی چیزهایی که هیچ کس نمیتواند ببیند! ... نبین!